⭕️ یکی از باورهایی سنتی در رابطه با تواناییهای ذهن و مغز کودکان ونوجوانان این است که تواناییهای شناختی آنان موروثی و ثابت است.
🔻 در واقع این باور بر این ادعا استوار است که افراد «بد ذات»، «کم استعداد»، «با استعداد»، «خلاق»، «باهوش» و غیره به دنیا میآیند و این ویژگیها در سراسر زندگ آنان حفظ خواهد شد؛ زیرا تحت تأثیر فرایندهای موروثی و ژنتیکی هستند.
🔻 در واقع این ادعا بر آن است که نمیتوان تواناییهای شناختی افراد را از طریق محیط یا تجربه (فرصتهای یادگیری) تغییر داد.
✔️ بدیهی است که چنین باورهایی انتظارات، اهداف، اصول و روشهای تربیتی و فرزندپروری را تحت تأثیر قرار خواهد داد و احتمالا کودک و نوجوان نیز تحت تأثیر چنینی برچسبهایی که از محیط دریافت میکنند، تصورشان از «خود» تغییر خواهد کرد.
✔️ در این صورت ممکن است اعتماد به نفس و عزت نفسشان بشدت تحت تأثیر قرار بگیرد و به صورت کاذب (اغراق در توانایی یا ناتوانی) درآید که در هر دو صورت برای تربیت آسیبزا است.
📌 اما امروز در سایه مطالعات دانش ذهن و مغز، ما متوجه این نکته شدهایم اگرچه فرایندهای ژنتیکی و موروثی تأثیراتی خواهند داشت، اما به هیچوجه به صورت تام تعیین کننده تواناییهای ذهنی و شناختی نخواهند بود.
📍 به طور خلاصه آموزههای دانش ذهن و مغز، این است که ذهن یک خاصیت انعطافپذیر دارد و بر اثر ورودیهایی که دریافت میکند خود را تغییر میدهد.
📍 یعنی اگر شخص فرصتها و تجارب یادگیری مناسبی دریافت نماید، تواناییهای شناختی و ذهنی او توسعه پیدا میکند. بنابراین تصور ثابت و غیرقابل تغییر از هوش و توانایی ذهنی انسانها نه تنها نادرست است، بلکه مانع از جستجوی ما برای یافتن روشهای مناسب ارتقای قابلیتهای شناختی کودکان و نوجوانان میشود.
📎 در نتیجه والدین و مربیان لازم است در این زمینه مراقبت کنند تا گرفتار چنین باورهای نادرستی در باره تواناییهای ذهنی کودکان نشوند.
برگرفته از کانال شناخت و تربیت